سلام دوستان.من آرتمیس هستم و از اینکه به وبلاگ من اومدید خوشحالم(البته برای ورود پرسپولیسی ها خوشحالم نه استق لالی ها)
امیدوارم بهتون خوش بگذره و نظر یادتون نره.
به امید دیدار
سلامتی هر چی پرسپولیسی مرده!!! استقلالی هاجواب بدین لطفا:
چه احساس داره یه عمر 6تا رو بزنن توو سرت ؟
میتونید طمع برد توو 10 دقیقه 10 نفر رو بگید ؟
تا حالا چند تا بازیکناتون توو دربی هتریک کردند ؟
راستی چندتا کاپیتان های تیم ملی در طول تاریخ استقلالی بودند ؟؟
… آقای گل جهان پرسپولیسیه میدونی که؟؟
جادوگر آسیا چی ؟
موشک هامبورگ چطور ؟
کی یه لژیونر درست حسابی به اروپا میدید پس….؟ عقاب آسیا کیه ؟
میدونی چه حالی داره بازیکن با غیرت داشتن ؟
… با چه رویی به فرهاد مجیدی میگید با غیرت…؟
نظرت درباره ی زاید چیه راستی ؟
توو 5 نفر اول بهترین گلزنان تیم ملی چندتا استقلالی هستند ؟
واسه چی به 4تا برد پی در پی مینازید در حالیکه پرسپولیس 8تا پشت سر هم داشته ؟
رااااستی الگوی جباری . آندو . حنیف . عنایتی و… کیه ؟الگوی امیر قلعه نوعی چی؟
طعم سقوط به دسته 2?3 چطوره ؟
کدوم تیم هنوز معلوم نیس کاپیتانش کیه و در آرزوی یک کاپیتانه ؟
احساستون درباری شوت کریم باقری چی بود ؟
چرا همیشه توو بحث ها کم میارید از آسیا مایه میزارید ؟
راستی چرا پاس ستاره نزده رو پیرهنش ؟
تا حالا دعوت شدید برای قرعه کشی جام جهانی یا مراسم معتبری ؟
تا حالا برای تولد بازیکناتون فیفا تبریک فرستاده ؟
تکنیکی ترین بازیکن تاریخ ایران کیه ؟بهترینش چی؟
7ثانیه 3 گل چه مزه ای میده ؟
دربی بردن با دوپینگ چی ؟
راستی ناصر حجازی چندتا بازی توو منچستر کرده ؟ نه نه ببخشید چند دقیقه ! اوه نه! چند ثانیه ؟
فرهاد مجیدی چندتا بازی ملی داره ؟
احساس گل زدن بازیکناتون توو جام باشگاهای اروپا رو میتونید با رسم شکل توضیح بدید ؟
یا قهرمان شدن با بایرن ؟
*راستی میتونید بگید احساستون زمانی که با بایرن بازی میکردیم چی بود ؟
بیشترین پیشکسوت شما دارید یا ما ؟
حالا طبقه توضیحات بالا با چه رویی میگید استقلال سرور پرسپولیسه توو استادیوم ؟
علیخانی:
من کریمی رو یک بار از نزدیک دیده ام ، همون زمانی که آرزوی یکی از مهمان های برنامه ماه عسل من رو برآورده کرد. از شهرستان اومده بود و آرزوش بود کریمی رو از نزدیک ببینه که علی اومد و باهم خوش و بشی داشتن . ولی این رو دارم قاطعانه میگم بزرگترین اشتباه کادر فنی پرسپولیس کنار گذاشتن کریمی است .
حداقل بازیکنیه که هممون میتونیم ادعا بکنیم تو پرسپولیس بازی کرده و همیشه از جون مایه گذاشته حتی تو همین فصل . من اون عکس العملش رو تایید نمیکنم ولی آدمه ، پرسپولیسیه واقعیه ، از باخت تیمش ناراحت شده نمیتونه سرش رو بندازه بره تو رختکن . ممکنه داد بزنه ... ما نمیتونیم یک فوق ستاره فوتبالمون رو به همین راحتی کنار بزاریم . نمیتونیم یه همچین ستاره ای تو فوتبالمون نام ببریم که هواداراش تو اینترنت واسش فیلم درست کنن و با کریس رونالدو مقایسه اش کنن . من خیلی دیدم تو استادیوم تو بعضی بازی ها هوادار به غیرت و تعصب بازیکنا ایراد میگیره ولی بجاش کریمی رو تشویق میکنه . چون میدونن این آدم اگر تیمش باخته تمام توانش رو خرج تیمش کرده.
کریمی باهوشه ، مثل اواخر زمان علی پروین که با وجود اضافه وزن مشهود و اینکه مربی تیم بود 15 دقیقه آخر میومد تو زمین و 2 تا پاس گل به فرشاد پیوس میداد و بازی رو به نفع پرسپولیس در می آورد . البته علی کریمی خیلی آماده تر از اون دوران علی پروین هست . علی کریمی 2 تا پاس تو درش به 100 تا کار دیگه ای که خیلی ها می کنن می ارزه . علی کریمی رو ما راحت به دست نیاوردیم اینو باید بفهمیم . من علی کریمی رو از بازی فتح و استقلال تو جام رمضان فوتسال دیدم . پرسپولیسی بودنش رو دیدم همه ما تکنیکش رو دیدیم . به همه دنیا پز دریبلای علی کریمی رو دادیم . از دریبلاش به گتوزو و سیدرف آث میلان و دریبلایی که تو آلمان و کشورهای عربی زده تا همین دریبلایی که تو این بازی آخر ایران و قطر زد رو دیدیم که عادل فردوسی پور مجبور شد تکرار کنه بابا راس میگن بهش میگن جادوگر آسیا . بهترین فوتبالیست فوتبال ماست...
روزای سخت نبودن با جادوگر خلا امید و تجربه کردم
داغ دلم که بی تو تازه میشد ، باختهای پرسپولیس شد سایه ی سردم
تورو میدیدم که پا به توپی...که داری با توپ نقاشی میکشی
چمن سبز رو بی تو خط خطی کردم...چطوری میتونی اینقده دور شی
سکوت قلبتو بشکن و برگرد و بگو که عاشق تیمتی ، عاشق رنگ سرخ ، عاشق میلیاردها هوادار ، عاشق دلهایی که به عشق تو میتپن ، عاشق پرسپولیس که نماد ایرانه و بگو که افتخار میکنی به اینکه سرخی
اون روز که تیر دروازه ی آ اس رم رو لرزوندی ، اون روز که با یه تو سر توپ میشاییل بالاک رو خراب کردی ، اون روز که به بازیکنای آ ث میلان یه پا دو پا زدی ، اون روز که رو توپ کریس رونالدو رفتی و توپ رو ازش گرفتی ، اون روز که ارتش جرمن ها رو تک و تنها دریبل زدی فهمیدیم بهتر از تو هیچوقت متولد نمیشه ، هیچوقت
اون روز که زیر پیرهن استیل آذین پیرهن پرسپولیس رو پوشیده بودی و به همه نشون دادی فهمیدم یه دونه ای ، دردونه ای ، بی نظیری ، خیلی عزیزی
یعنی میشه که بشه...
یعنی ممکنه برگردی و بازم یه سیاهی باشی تو چشم استقلالیای حسرت به دل
داش علی جادوگر (فارسی) ، الساحر (عربی) ، wizard (اینگلیش) ، mago (اسپانیش) ، magicien (فرنچ) ، zauberer (جرمن)
آخه دیگه چطور بگم ، به کدوم زبون بگم ، چطور ازت بخوام که برگردی
پرسپولیسو عشقه ، ولی به خدا همون قدر که پرسپولیسو عشقه داش علی کریمی رو هم عشقه
جون خودت نرو ، وقتی بری دیگه هیچکی تورو نمیبینه
الان همه میگن تا قرنها مثل تو متولد نمیشه ، ولی وقتی بری همه تو رو فراموش میکنن
بمون و هوادارا رو بیش از پیش عاشق خودت کن...بمون و نشون بده وقتی میای تو زمین یه استادیوم به احترامت ، به عشقت قیام میکنن
بمون و بلرزون خونه ی سست تاج رو
پرسپولیسی بمون ، بمون مرد و مثل همیشه مردونگی کن
هیچوقت یادم نمیرود بلوار میرداماد را به سمت خیابان شریعتی رانندگی میکردم. وقتی به چراغ قرمز 180 ثانیهایاش برخورد کردم عصبی شدم. تازه از محل کارم تعطیل شده بودم و خیلی خسته بودم.
داشتم دیالوگهای معمولم در مورد چراغ قرمزها و ترافیکهای تهران را زمزمه میکردم که کودکی رو به من کرد و گفت: «آقا فال میگیری» چند قدم آن طرفتر دخترک گلفروش با شاخههای لاله صدا زد: «آقا گل بخردیگه... خواهش میکنم». جملهاش تمام نشده بود که با غرور تمام، شیشه پنجره را بالا دادم تا صدایشان را نشنوم و مزاحم نشوند! وقتی چنین برخوردی را از من دیدند بیخیال شدند و رفتند سراغ راننده اتومبیل کناریام.
رنگ قرمز و مدل ماشین سبب شده بود تا از سایر ماشینها متمایز گردد.
پس از چند ثانیه دیدم پسرک فالگیر با صدای بلند گفت: «بچهها... بچهها بیایین علی کریمیه... بازیکن پرسپولیس...» در یک چشم به هم زدن، پنچ شش نفر از کودکان کار، دور ماشینش را گرفتند. من هم بیاختیار سرم را چرخاندم تا عکسالعمل علی کریمی را ببینم. او با لبخندی دنبالهدار از همه کودکان فال و گل و شکلات گرفت تا آنها را خوشحال کند. چراغ سبز شد و بچهها هنوز بیخیال کریمی نشده بودند. علی کریمی که با بوووووق ماشینهای پشت سرش مواجه شده بود، اتومبیلش را حرکت داد و بعد از چراغ قرمز، ماشینش را نگه داشت. من هم از روی کنجکاوی پشت سر جادوگر ایستادم.
کاپیتان پرسپولیسیها از ماشین پیاده شد و دخترک گلفروش را محکم بوسید و پسری که آدامس میفروخت را بغل کرد. امضا داد و تمام گلهای لاله گلفروش را خرید و چند فال حافظ هم گرفت. برایم عجیب بود. مگر میتوان باور کرد جادوگر که گاهی حوصله خودش را هم ندارد اینطور برخورد کند؟
دخترک گلفروش از فرط خوشحالی نمیدانست چکار کند و بالا و پایین میپرید. کریمی که دیگر نمیدانست چکار کند، با صدایی خشدار گفت: «بچهها باید بروم سر تمرین. دیرم شده.» خداحافظ... خداحافظ» کودکان کار نیز با تشویق چند ثانیهای علی کریمی... کریمی دوستت داریم، او را بدرقه کردند...
درسته که این وب مربوط به جادوگر آسیاست اما نتونستم از کنار این خبر ساده بگذرم..
واقعا امیدوارم محسن چاووشی که یکی از بهترین خواننده هاست از ایران نره...
به گزارش افکارنیوز به نقل از تماشا، محسن چاوشی دایره دوستان محدودی دارد. دوستانی که بیش از هر کس دیگری به آنها اعتماد دارد و ریز به ریز کارها و تصمیماتش را با آنها در میان می گذارد. موضوع از این قرار بوده که چاوشی پس از همفکری با دوستانش تصمیم می گیرد تیتراژ یک برنامه تلویزیونی را بخواند. برنامه ای دولتی با شرایط خاص و سناریوی خاص خودش.
خبر این همکاری در یکی دو رسانه معتبر منتشر می شود و در سایت های هواداری بی شمار این خواننده می پیچد. اما اتفاقی که در این بین رخ می دهد، هجوم برخی از هوادارنماهای سازمان داده شده به صفحه شخصی این خواننده است.
این عده خاص در پیام ها و کامنت های زهردار و طعنه آمیزی خواستار شماره حساب از این خواننده شده اند تا به قول خودشان: «کمک های مالی شان را برای جلوگیری از خواندن آثار سخیف» به حساب او واریز کنند!
طعنه ها و زخم زبان ها بیشتر شده و چند ساعت بعد، سایت های هواداری و صفحات اجتماعی هواداران این خواننده از این آگهی ها پر می شود. جنگ های اینترنتی موافقان و مخالفان این داستان هم به قدری بالا گرفته که چاوشی خونش به جوش آمده و در اقدامی عجیب با ارسال پیامی از همه دوستداران واقعی اش خداحافظی و اعلام کند که دیگر تمایلی به حضور در ایران و خواندن ندارد و از ایران می رود!
به خواسته شخص چاوشی، کلیه سایت های رسمی این خواننده کرکره شان را پائین کشیده اند و فقط پیام ویژه خداحافظی چاوشی در آنها قرار داده شده تا به نوعی این وداع تلخ، جدی تر و رسمی تر به نظر بیاید.
حرف های آخر
آخرین متنی که چاوشی روی صفحه شخصی اش قرار داده بسیار قابل تامل و ناراحت کننده به نظر می آید و شدت دلخوری او را از این افراد معلوم الحال مشخص می کند: «حمایت کردید پشتتون واستادم. چی می خواید ازم؟ دیگه جون ندارم. صبر کنید تموم نشده. هر چی دادید گرفتید. تو زندگیم واسه اینکه لحظه ای با شما باشم هیچ کس بالای سرم نبوده هیچ کس. گوش بدید. شما هیچی از من نمی دونید هیچی. برای اینکه آلبوم به دستتون برسه چه شب ها و چه روزهایی که از خودم و خانواده ام نزدم. رفتم، اومدم. بالا، پایین، مجوز ارشاد، سر خم کن، راست شو، دولا شو.
که چی بشه؟ گوش کنید جواب ندین. سرباز بودم بوق سگ پا می شدم تا 4 بعد از ظهر. 4 تا 3 شب پیاده تا خونه.
نفرین اینجوری دستتون رسید. شما تو خیابون منو ببینید نمی شناسید. مثل دیگران بودم دنبال جمع کردن پول؟ که الان به من بگید شماره حساب بده پول بریزم واست؟ اگه دنبال پول بودم که الان تو قصر زندگی می کردم.
گوش کن، های، اونی که می گی شماره حساب بده. من بچه خرمشهرم آوارگی کشیدم. درد توی تموم سلولامه. صورتمو با سیلی سرخ نگه داشتم...».
سایت ها تعطیل
از شب گذشته کلیه سایت های هواداری این خواننده بسته شده اند و در صفحه نخست آنها پیامی برای همه مراجعه کننده ها نوشته شده است: «حتی یک نفر شما نیز نمی توانید درک کنید برای رسیدن یک اثر به دستتان چه خون دل هایی خورده می شود. امشب حرمت هنرمند محبوب خود را شکستید. دیگر این را برنمی تابیم ... این پایگاه تا اطلاع ثانوی تعطیل است ...».
با این اوصاف پس از بسته شدن صفحات رسمی چاوشی در شبکه های اجتماعی، کلیه سایت های هواداری این خواننده هم بسته شد تا هیچ منبع موثقی برای اطلاع رسانی درست درباره ترک کشور از سوی این خواننده وجود نداشته باشد.
دوستان چه می گویند؟
دوستان نزدیک این خواننده هم در پاسخ به سوال مبنی بر تایید خبر خروج چاوشی از کشور فقط به یک جواب اکتفا کردند: «می دانیم!» روز گذشته پیگیری برای ارتباط گرفتن با خود این خواننده هم به جایی ختم نشد و تمام تلفن های او از دسترس خارج شده اند.
خیلی دلم گرفته از خیلی ها...
تنها جملاتی که توانستیم از قول خود او در این باره بگیریم، جملات کوتاه او در پاسخ به ایمیل شخصی ما بود که نوشته بود: «از دوستان رسانه ای می خواهم اوضاع را خرابتر نکنند. هیچ جواب دیگری ندارم. من حرفهایم را با آثارم می زنم. فقط به امید مخاطبانم. ولی کم لطفی برخی دوستان باعث شده دیگر انگیزه ای برای کار کردن در ایران نداشته باشم ... خیلی دلم گرفته از خیلی ها ...»
گزارش اختصاصی پارس فوتبال(هم زمان با رقابت های پارالمپیک 2012 مصاحبه ی اختصاصی با جانباز پرسپولیسی که حتی فتح الله زاده راهم پرسپولیسی کرد)
در اکثر بازی های تیم پرسپولیس ورزشگاه آزادی میزبان یک میهمان ویژه است.
در دنیای پر سرو صدای فوتبال گاهی آن قدر درگیر حواشی می شویم که یادمان می رود فوتبال ما با تماشاگرانش موجودیت می یابد.
تماشاگرانی که قلبشان برای تیم محبوبشان می تپد.از راه دور و نزدیک برای تشویق تیم محبوبشان می آیند وبا تمام قوا از جان و دل مایه می گذارند.
به بهانه ی صحبت و مصاحبه با یکی از طرفداران ویژه و پرو پا قرص و همیشگی تیم پرسپولیس میهمان عزیزی شدیم.
اما این بار قرار ما نه در خانه ای بود ونه در کنار خانواده ای، این بار قرار ما در آسایشگاه جانبازان ثارالله بود تا میهمان مرد بزرگی باشیم .(مردی که به قول خودش سال هاست در قفس تنهایی مانده است...)
مردی که زخم های زیادی از هشت سال دفاع مقدس به یادگار دارد.اما هیچ کدام از این دردها حتی برای لحظه ای او را از اهدافش دور نکرده است و به قول خودش که با تاکید ذکر می کند: "جنگ هنوز تمام نشده است."
برای چند دقیقه مجذوب اتاقش می شویم. قسمت زیادی از اتاقش به تیم محبوبش ، پرسپولیس اختصاص یافته است.
(وچه زیبا بود همجواری عکس های غیور مردان پرسپولیس و سرداران شهید جنگ تحمیلی)
از پرچم های قرمز و عکس یادگاری با پرسپولیسی ها گرفته تا بوم نقاشی و دل نوشته هایی که به عشق پرسپولیس با دست های هنرمند این عزیز آفریده شده اند.
پرسپولیس باشگاهی بود که در سال 1342 بدست علی عبده بنا شد و درآن رشته های بولینگ، والیبال و بسکتبال فعال بود. عبده از آمریکا به ایران آمده بود و درجامعه ورزشی آمریکا در رشته بوکس صاحب عنوان قهرمانی شده بود عبده مدت ها اندیشه ایجاد تیم فوتبال پرسپولیس را با خود داشت و تیم فوتبالی را نیز ایجاد کرده بود که تیمی ضعیف در رده دوم باشگاههای کشور محسوب میشد و از اعضای محبوب و ماندگار از آن محمود خوردبین را می توان نام برد.
پس از انحلال شاهین با درایت امیر مسعود برومند و رایزنی های مرحوم دهداری، چند تن از بازیکنان قبلی شاهین در ترکیب تیم دسته دومی پرسپولیس قرار گرفته و ترتیب یک مسابقه با تیم جم آبادان ( که در آن زمان تیم صاحب نامی بود ) را دادند و پس از آن تمامی اعضای شاهین به پرسپولیس پیوستند و محبوبیت شاهین بلند پرواز را به پرسپولیس هدیه نمودند. پرسپولیس بهار خود را درآغازین روزهای سال 1347 با مربیگری دهداری (کاپیتان پیشین شاهین) و سرپرستی دکتر برومند آغاز کرد. مطابق مقررات این تیم می بایست کار خود را در فوتبال از دسته سوم و یا حداکثر از دسته دوم باشگاه ها شروع کند اما انحلال چند تیم در این زمان باعث گردید تا به جای مسابقات لیگ یکسری مسابقات رده بندی در سطح باشگاههای پایتخت برگزار شود در آن زمان مسابقات 44 تیم به رقابت پرداختد که 4 تیم پرسپولیس ، تاج، عقاب و پاس سرگروه گردیدند.
از آن پس پرسپولیس رسماً وارد مسابقات باشگاهی ایران گردید این تیم در سال 1347 قدرت نمایی کرد و تمام رقیبان را پشت سرگذاشت و به عنوان قهرمان باشگاههای تهران جهت شرکت در مسابقات آسیایی تایلند عازم بانکوک گردید.
در سال 1348 کارخانه ایران ناسیونال با مدیریت خیامی ( از طرفداران تیم شاهین) تازه تاسیس گردیده بود و تیم فوتبال ضعیفی هم داشت ، ( علی پروین هم از جمله بازیکنان این تیم بود) در این زمان( 1348) فکر تبلیغ محصول این شرکت (پیکان) با استفاده از محبوبیت تیم شاهین، خیامی را بر آن داشت تا مذاکراتی با چند تن از شاهینیهای سابق انجام داده و آنان را به تیم پیکان دعوت نماید با رفتن آنها افراد باقی مانده نیز راهی جز پیوستن به ایشان ندیدند لذا تمامی بازیکنان شاهین ( به جز عزیز اصلی ، دروازه بان شاهین) به پیکان مهاجرت کردند و در این سال عنوان قهرمانی باشگاههای ایران را از آن پیکان نمودند و در همین سال پیکان به جای تیم ملی در تورنمنت جام دوستی نیز شرکت کرده و در بین 5 تیم مقام نخست را از آن خود کرد. لازم به ذکر است که در این زمان پیکان در برابر پرسپولیس با تک گل علی پروین و نیجه یک بر صفر پرسپولیس را شکست داد.
در سال 1350 نخستین لیگ حرفه ای فوتبال ایران با نام تخت جمشید شکل گرفت و پرسپولیس هم تلاش نمود خود را با استانداردهای حرفه ای تطبیق دهد اما بدلیل فقدان زیرساختهای فوتبال حرفه ای در کشرو این ایده بصورت کامل به فرجام نرسید و باشگاه پرسپولیس علاوه بر این نقص بزرگ بتدریج از مکتب فوتبال شاهین هم فاصله گرفت و رابطه خود را با سازندگی و تغذیه از بازیکنان جوان در آموزش و پرورش کم رنگ کرد و در مسیر استفاده کاذب از دسترنج دیگران و آوردن ستاره ها از تیم های دیگر قرارگرفت و هر روز محتاج تر از روز قبل شد و علیرغم برخورداری از طرفداران بیشمار از یک باشگاه به یک تیم تقریباً محلی نزول کرد ازجنبه فرهنگی هم با آرمانهای اولیه خود که از شاهین به آن منتقل شده بود دور شد بگونه ای که این دو قضیه بزرگ همچنان گریبانگیر این نام بزرگ است.
پرسپولیس در غیاب شاهینیها با تصاحب 12 امتیاز در رده یازدهم قرار گرفت حضور در پیکان بیشتر از یک سال به طول نیانجامید و مجدداً بازیکنان در سال 1349 به خانه خود برگشتند و قهرمانی اولین دور لیگ تخت جمشید در سال 1350 را از آن خود کردند پرسپولیس در 5 دوره برگزاری لیگ تخت جمشید، با کسب دو قهرمانی ( لیگ اول و دوم) و سه نائب قهرمانی ، به عنوان پرافتخارترین باشگاه کشور شناخته شد.
با وقوع انقلاب اسلامی، این تیم دچار بحران نفرات گردید و بازیکنانش بکلی عوض شدند و تعداد بسیار اندکی از بازیکنان قدیمی باقی ماندند. لیکن برگزاری مسابقات جام شهید اسپندی درسال 1358 و دیگر مسابقات، باعث گردید تا بازیکنان مستعد و جوان کشور نگذارند این باشگاه بلند آوازه از رونق بیفتد. باشگاه پرسپولیس در سال1365 تحت پوشش بنیاد مستضعفان و جانبازان قرارگرفت که نام آن به آزادی تغییر یافت لیکن پس از مدت زمان اندکی بنیاد از اداره این باشگاه خودداری کرد و دراین زمان با توجه به موقعیت این باشگاه ، سازمان تربیت بدنی، خود اداره آن را عهده دار گردید و نامش را نیز به پیروزی تغییر دادند که تا کنون نیز با همین نام درمیادین ورزشی حضور می یابد.
باشگاه پیروزی از سال 1370 با آغاز مجدد لیگ فوتبال ایران تحت عنوان لیگ آزادگان دور جدیدی از فعالیتهای خود را آغاز نمودند و پیوسته علیرغم تغییرات گسترده و متعدد در مدیریت باشگاه توانست موقعیت خود را به عنوان یکی از سه باشگاه برتر کشور و کسب مقامهای نخست، دوم و یا سوم حفظ کند.
این باشگاه در سال 1380 با آغاز لیگ حرفه ای فوتبال ایران در میان 14 تیم برترایران قرار گرفت و امسال چهارمین حضورخود را تجربه می کند .
در طول سالهای گذشته باشگاه پرسپولیس در چندین نوبت به عنوان نماینده باشگاههای ایران، درجام باشگاههای آسیا حضور یافت که موفقیت های چشمگیری بدست نیاورد.
لازم به ذکر است طبق لیستی که از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا ارائه شده پرسپولیس به عنوان پرطرفدارترین تیم آسیا انتخاب شده است دالیان چین و الهلال عربستان هم درمکان های بعدی قرار گرفته اند.
سخنان یک استقلالی در باره ی جادوگر:
((کی گفته کریمی اسطوره؟ مگه کریمی چه کار کرده ؟؟ بازی ملی و لژیونر بودن اسمش اسطوره واقعا اسم اسطوره بودن رو کوچیک نکنید واقعا چقد ما از لحاظ فرهنگی ضعف داریم که کریمی رو اسطوره میدونیم اگه شما ها اسطوره رو بر این مبنا قرار میدین تمام فوتبالیست های اروپا و.... همه شون اسطورن چون بازی ملی دارن و لژیونر هستن خیلی حرف تو ذهنم بود ولی الان یادم نمیاد خلاصه کریمی فقط یه بازیکن خوب همین اسطوره نیست مگه چه کار کرده که اسمش بزاریم اسطوره دوتا دریپ داده دیگه که خیلیا میتونن به پله میگم به مارادونا میگن اسطوره به مسی میگن نه به کریمی که همین الانشم باعث نتیجه نگرفتن تیمش میشه ها روزی 10 بار خداحافظی میکنه و دوباره برمیگرده))
واقعأ تعصب چقدر میتونه باعث بسته شدن چشم آدم رو به حقایق بشه؟؟
این آقا میاد میگه : مگه کریمی چه کار کرده؟؟
پس لطفأ اینا رو بخونند که بخشی از افتخارات علی کریمی هست تا بفهمن کریمی چه کار کرده و چه افتخاراتی داره ،
مجیدی نصف این افتخارات رو هم نداره..
118 بازی ملی ..... حضور در جام جهانی 2006 ...... حضور در باشگاه بایرمونیخ و 2 قهرمانی بوندسلیگا با این تیم با 33 حضور در 2 سال در بوندسلیگا 2005 و 2006 ....... قهرمانی جام حذفی آلمان در بایرن با 3 بازی سال 2005 ...... بهترین بازیکن آسیا سال 2004 ....... 2 قهرمانی لیگ آزادگان با پرسپولیس77 و 78 ...... یک قهرمانی جام حذفی با پرسپولیس سال 78 ...... قهرمانی در جام بین قاره ای سال 2003 ..... قهرمانی بازیهای آسیایی 98 ..... مقام سوم جام ملت های 2004 ...... قهرمانی غرب آسیای 2004 ....... آقای گل مشترک جام ملت های 2004 ....... 2 قهرمانی جام حذفی امارات ....... حضور در 3 جام ملت ها 2000 و 2004 و 2007 و .....
پس لطفا مجیدی را با اسطوره،جادوگر و بهترین بازیکن آسیا مقایسه نکن.اون رو با پول پرستهای دیگه مثل نکونام مقایسه نکن.علی کریمی ما که سفید امضا میکنه با مجیدی شما که وقتی استقلال توی اوج بود به پیشنهاد عرب ها جواب مثبت میده قابل مقایسه نیست .شما دارید با این حرفاتون ارزش جادوگر مارو پایین میارید..
در چند روز اخیر آقای ژوزه به بهانه های الکی علی خان کریمی رو از تیم گذاشته کنار.
من یک استقلالی و عضو اتحاد استقلالم اما همواره علی کریمی را دوست دارم.
آقا ژوزه علی کریمی در تیمهایی بازی کرده که شما رنگش را هم ندیدی
علی خان کریمی الگو و اسطوره ی ایرانه..به امید بازگشت علی خان به میادین
.: Weblog Themes By Pichak :.